.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

... بخوان و بگذر
.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

فکر کردن و سپس نوشتن و بیان کردن، تفاوت انسان با خیلی هاست.
پس؛
خوب فکر کن
خوب بیان کن
خوب بنویس

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسول الله» ثبت شده است

برعکس خیلی آدم ها که موقع نزدیک شدن به لحظات تحویل سال، شور و شوق و نشاط پیدا می کنن، چند سالی هست که من این طوری نیستم. چند تا دلیل هم داره که شاید اینجا فقط بتونم یکی یا دو تاش رو بنویسم.

اولین دلیلش این که یک سال دیگه از عمر ما می گذره و یک سال پیرتر می شیم. اگر خوب بهش فکر کنیم، اثرات پیری و سفید شدن موهامون رو توی آینه ببینیم، شاید واقعاً از اومدن بهار و اینکه یک سال 365 روزه ی دیگه بر ما گذشته، خوشحال نشیم.

دومین دلیلش موضوع تجرد بنده هست و اینکه این سال هم اومد و رفت، من همچنان اندر خم یک کوچه ام! دو سه سالی میشه که این دلیل به سایر دلایل اضافه شده و هر سال به خودم این امیدواری میدم که دیگه ان شاءالله امسال، پدر و مادر گرامی آستینی بالا می زنن و به بنده رخت دامادی می پوشونن.

ذات این فصل، چنین چیزی رو می طلبه. فصل رویش گیاهان و سبزه ها و غنچه زدن گل ها. خب بالخره ما هم آدم هستیم با مقداری عواطف و احساسات جوانی، که با دیدن زوج های جوان، گل از گلمون می شکفه و ما هم دلمون می خواد :)

حالا بماند که الان یک عده لشکر متاهل همیشه در صحنه حاضر هستن که میان فوراً شروع می کنن به تخطئه کرده و ایراد گرفتن، که ای بابا، شما چه می دونی متأهلی یعنی چی؟ ای بابا، خرج زندگی؛ ای بابا اگر به دست خودمون بود تا صد سال دیگه هم زن نمی گرفتیم و ازینجور سیاه نمایی های همیشگی. اما جالبه که هیچ وقت هیچ کدوم ازین متأهل های گرامی، حاضر نیستن حتی یک بار ازون لحظات شیرین و رؤیایی که با همسرشون داشتن رو بیان بکنن؛ البته اوناییش که قابل پخش هست! D:

دلایل سوم و شاید چهارم رو نمی تونم اینجا بیان کنم.

اما جداً یه دلتنگی نافرم و عجیبی توی بهار بهم دست میده که خیلی ازش خوشم نمیاد.

 

رسول گرامی اسلام؛ حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله):

اذا رأیتم الربیعَ فاکثِروا ذکرَ النشورِ و ما اشبه الربیعُ بالنشورِ.

هنگامی که بهار را دیدید، زیاد به فکر نشر (روز قیامت) باشید و چه بسیار شبیه است بهار به قیامت.


* یک ایده ی جالب؛ نظرات و پست های صوتی!

۷ نظر ۰۱ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۰۷
سلمان

گفت:

امروز که مبعث بود وقتی از خواب پا شدم، وقتی چشام باز کردم و به قول خارجی ها awake کردم، با این که شبش یه خواب بد دیده بودم اما خیلی خوشحال بودم و همش با همون حالت خواب آلودگی فکر کردم که دلیل این خوشحالی و بهجت توی قلب من چی می تونه باشه اما به نتیجه ای نرسیدم جز اینکه امروز عید مبعث پیامبر مُکرم اسلام حضرت محمد مصطفی هست و چه چیزی بیش از این می تونه باعث شادی یه انسان بشه.

گفتی:

همه انسان ها می تونن یه بعثت داشته باشن در این دنیا، حالا برای بعضی ها این بعثت از زمان تولد شروع میشه و برای بعضی در 40 سالگی یا کمتر و بیشتر. یعنی همه ی ماهارو خدا برانگیخته برای انجام مأموریتی. یک عده متوجه میشن و میرن دنبال انجام اموراتی که از جانب خدا بهشون تفویض شده و یک عده هم هیچ وقت نمی فهمن و همون جوری بدون انجام مأموریت از دنیا میرن.

گفتم:

حرفت جالب بود برام. واقعاً اگر هر انسانی این طور به آفرینش و خلقت خودش نگاه بکن که برای اون هم یک مبعثی در نظر گرفته شده، شاید دیگه هیچ انسانی دست به خودکشی نزن؛ چون خودکشی یعنی پایان دادن اجباری به نعمتی که خدا بهت عرضه کرده. نعمت هستی و وجود و بندگی که خیلی ها در عالم لیاقت داشتنش رو نداشتن.

سلمان:

خوبه بگردیم از همین امروز و مأموریت متناسب با خودمون پیدا کنیم و به برکت همین عید مبعث حضرت رسول از خدا بخوایم و التماس کنیم و خواهش و مناجات و درخواست که خداوند دلیل بعثت مارو بهمون بفهمون وگرنه مثل خیلی از انسان های غافل ما هم خواهیم مُرد.

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۵
سلمان