.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

... بخوان و بگذر
.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

فکر کردن و سپس نوشتن و بیان کردن، تفاوت انسان با خیلی هاست.
پس؛
خوب فکر کن
خوب بیان کن
خوب بنویس

آخرین نظرات

حریم محبت

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ق.ظ

گفتی:

آدم باید همیشه یه حد و مرزی برای محبت کردنش به دیگران بذاره و محبت و احساساتش خرج هر کسی نکن. چون هر کسی ممکن جنبه و ظرفیت محبت و دوست داشتن مارو نداشته باشه و یا حتی درکش نکن. حتی محبت بین زن و شوهر و یا فرزند و والدین. یه جاهایی ممکن مقدار ورودی محبت ما به خاطر گنجایش کم و ظرفیت پایین قلب طرف مقابل، سر ریز بکن و نه تنها باعث شادی و خوشحالی طرف نشه بلکه فکر کنه داریم به حریمش تجاوز می کنیم.

گفت:

بله خب؛ همه که عین هم نیستن و ما خودمون باید اهل مراعات باشیم، با همه نمیشه پسرخاله شد و سریع داد و ستد و بده بستون داشت؛ مخصوصاً افرادی که تجربه ی رابطه های غیرعادی باهاشون داشتیم. یعنی حداقل یک بار در این زمینه امتحانشون کردیم و فهمیدیم نباید از یه حد بیشتر باهاشون رفاقت داشت. چون هم به خودمون لطمه می زنیم هم به اونا.

گفتم:

قبول دارم؛ اما آدم با دلش چی کار بکن؟ من که سنگ نیستم! آدمایی هستن که دوستشون دارم و بهشون احساس تعلق خاطر دارم. (یه بنده خدایی یه بار می گفت نگو تعلق خاطر، بگو هوس خاطر!)

حقیقتش رو بخوام بگم آدمای احساساتی نه می تونن دروغ گوهای خوبی باشن نه تصمیم گیرنده های خوبی در مواقع حساس و احساسی. یعنی زود بازی رو لو میدن و همه چیز رو می کنن. مثل من :(

سلمان:

قطعاً در خلوت ها و تنهایی هایی که می دونیم نیاز به یک همدم داریم، اگر ابتدا به سراغ خدا بریم و با خودش که همیشه بوده و هست و خواهد بود خلوت کنیم بیشتر به نفع ماست تا اینکه بگردیم دنبال یک انسان از جنس خودمون و نیازمندتر از خود ما تا بهش ابراز احساسات کنیم.

خداست که درد بنده هاش رو بهتر می دونه و درمانش رو سر راهشون می ذاره. واقعاً در این دنیا هر کسی لایق و شایسته ی دوست داشتن نیست و ما نمی تونیم با یک دید معقول همه رو به یک چشم ببینیم و باید تفاوت در ظرفیت های مختلف وجودی افراد رو بپذیریم.

ما مأمور به دوست داشتن همه نبوده و نیستیم و باید این رو آویزه ی گوش خودمون بکنیم، اگر قرار یک زندگی سالم و بدون حاشیه داشته باشیم.

 

احساس عجیبی از طرف خود خود خدا

نظرات  (۹)

ای کاش میتونستیم طعم محبتش رو درک کنیم .
اونوقت بود که بقیه محبت ها رو بازی میدیدیم .
دعا کنید
پاسخ:
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ ۗ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ

بعضى از مردم، غیر از خداوند همتایانى (براى پرستش) انتخاب مى کنند. و آنها را همچون خدا دوست دارند. امّا کسانى که ایمان آورده اند، محبتشان به خدا، شدیدتر است. وکسانى که ستم کردند، (و معبودى غیر خدا برگزیدند،) هرگاه عذاب الهى را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست. و خداوند، سخت کیفر است.
(بقره/165)
آدمای احساساتی مظلومن یه جورایی!

آخه یه وقتایی آدم نمیتونه مستقیماً به خدا ابراز علاقه کنه یا باهاش درددل کنه!!! شاید از روی خجالت! 
واسطه ها راه رو میون بر میکنن(ائمه علیهم السلام) 
و در مرتبه پایین تر اطرافیان(پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر،فرزندو...)
البته متوجهم که روی صحبت(پست) شما با افرادی ست که جایگزین های دیگری پیدا میکنن برای محبت 

+ ما مأمور به دوست داشتن همه نبوده و نیستیم👌👏
پاسخ:
"البته متوجهم که روی صحبت(پست) شما با افرادی ست که جایگزین های دیگری پیدا میکنن برای محبت"

دقیقاً... 
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۰ آبان دخت ...
عشق به معبود یه چیز دیگست...هرچیم که عشق زمینی داشته باشی باز مال خدا فرق داره...یه چیز پاک و ساده و دوست داشتنی...یه عشق حال خوب کن که ترس از دست دادنشو نداری...اصلا...مثل نسیم سرصبحی دلتو آروم میکنه...آخ...آخ که چه حال خوبیه عاشق خدا بودن...

منم شاید همینطوریم...البته تو تصمیم گیریام سعی می کنم منطقی باشم لیک هیچوقت دروغگوی خوبی نیستم...ینی طرف یه نگا بم بکنه میفهمه راست میگم یا دروغ :|

خط آخرو موافقم...
پاسخ:
بله، واقعاً عشق و علاقه و رابطه ی خوب داشتن با خدا یه چیز دیگه است و هیچ وقت هیچ چیزی جاش نمی گیره ...

من هم دروغ گوی خوبی نیستم و اگر هم باشم و بشم بعدش به شدت از رفتار خودم و موقعیتی که مجبور به دروغ گفتن شدم مُنزجر می شم.
:)
پاسخ:
سه نقطه با یه لبخند!
آخه چرا؟!
:|
۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۴۷ آبان دخت ...
درسته دقیقا :)

به هرحال زندگی انسان بدون دروغ نیست! ینی از دست آدم در میره...هرچند خوب نیست ولی اینجوری هست دیگه...نباید انکار کرد...منم همچین حالتی بهم دست میده...بزرگترین دروغم این بود که تو مدرسه خودمو زدم به مریضی...بعد جدای عذاب وجدان وقتی رفتم خونه مریض شدم جدا :|
پاسخ:
انسان خوبه از دروغ گفتن مُنزجر بشه و خدارو چه دیدید شاید یه وقت به خاطر همین حالت بدی که بهمون دست میده توفیق شد و کلاً دروغ گفتن ترک کردیم که البته واقعاً امر مشکلی هست.
۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۸ آبان دخت ...
اوهوم درسته...البته اگه اراده قوی کنیم میشه...مثلا مسخره کردن...شاید بچه بودم این کارو می کردم...ولی الان...عمرا...یعنی تحت هیچ شرایطی امکان نداره من کسی رو مسخره کنم و بهش بخندم...شوخی و اینا منظورم نیستا...دقیق مسخره کردن...که هه هه فلانی دماغش درازه یا غیره...پس وقتی میشه همچین کاری رو اصلاح کرد دروغ رو هم میشه دیگه :)
پاسخ:
اراده و همت که با گناه سست می شود و با تقوا سِفت!

هِمَت

سُست

سِفت

۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۴۰ علی رسولان
اون یه نفر من بودم 


میگما هنوز ناراحتی که اون رو گفتم؟ ولی اینکه با هر کسی باید قد طرفیتش رابطه داشت کاملن موافقم ، حتی اگه احساسی باشه آدم ، خودخوری بهتر از دیگرخوریِ
پاسخ:
کدوم یه نفر دقیقاً؟
... منظورت؟

از چی باید ناراحت باشم؟
از همون جریان رمز و رازیانه؟!
خیر، نیستم.

خود خوری هارو بگیر از من ...
دیگرخوری هاتو ای آینه حاشا کن ...
(با تغییر در آهنگ استاد اصفهانی)
 (یه بنده خدایی یه بار می گفت نگو تعلق خاطر، بگو هوس خاطر )
منظورم این 👆👆👆👆👆 بودش !  

مگه رازیانه چ اتفاقی افتاده ، چرا باید ناراحت باشی ؟
پاسخ:
اتفاقاً ازون داخل پرانتزی که نوشتی الان استفاده بهینه کردم هر چند اون زمان بدم اومد و البته می فرماید : عسی ان تکرهوا شی و هو خیر لکم :)

در رازیانه بود که یکی گفت چرا عین بچه ها باید همه چیز برات توضیح داد، و البته الان اصلا ناراحت نیستم چون گذشت و تموم شد.
عرض ادب 

بسیار ممنون از اینکه به این حقیر سر زدید :) خیلی خوش اومدید 

- چه وبلاگ قشنگی دارید :) 
پاسخ:
سلام و عرض احترام

وب شما هم ساده و بی آلایش و زیباست :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">