.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

... بخوان و بگذر
.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

فکر کردن و سپس نوشتن و بیان کردن، تفاوت انسان با خیلی هاست.
پس؛
خوب فکر کن
خوب بیان کن
خوب بنویس

آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اختیار» ثبت شده است

تقریباً سال گذشته این موقع ها بود که نتایج اولیه آزمون کتبی اعلام شده بود و دقیقاً یک روز مانده به ماه رمضان (روز آخر شعبان) وقت مصاحبه داده بودن بهم. با تمام استرس و اضطرابی که به خاطر عدم آگاهی از سوالات مصاحبه داشتم، وارد مدرسه شدم و سراغ دفتر گرفتم ...

سوالات پرسیده شد و نتیجه مصاحبه مثبت شد.

تصمیم سختی که هنوز هم بعضی وقت ها فکر می کنم که اگر به قبل برگردم، بازم این راه رو انتخاب می کنم یا نه؟!

۷ نظر ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۴
سلمان

این تابو شکسته شد و روز عید مبعث، اولین مراسم خواستگاری رسمی برگزار شد؛ به اتفاق پدر و مادر و برادران. تفاهمات اخلاقی و اعتقادی زیادی بین بنده و طرف مقابل بود اما ...

نظرم برای مهریه 14 تا بود، بنا بر چند دلیل:

1- دختری با برکت تر است که مهرش کمتر باشد.

2- کی داده کی گرفته؟! (دروغ بزرگ)

3- مهریه، یعنی تعهد و قول و قرار؛ من آدم بد قول و غیر متعهدی نیستم.

4- مهریه یعنی هدیه ی قابل پرداخت، نه ضامن جریان پیدا کردن زندگی.

5- ...

با غالب موارد، حتی زندگی در شهر دیگر، موافقت شده بود، اما شخص دختر خانوم چون احتمال می دادن که خانواده با این تعداد مهریه موافقت نکنن، جواب منفی دادن ...

 

#سلام_بر_ابراهیم

#نه_به_دولت_4_درصدی

۵ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۲۰
سلمان

گفتم:

دقیقاً 5 سال قبل بود که با همین کیفی که دستم وارد این دانشگاه شدم برای پیگیری ثبت نامم، حالا باز همین کیف دستم اما برای تسویه حساب با دانشگاه و ورود به حوزه علمیه. جالب تر اینکه این کیفُ من توی مسابقات تفسیر قرآن دوران دبیرستان جایزه گرفتم که مقام آورده بودم.

همش نگاهم به این کیف بود، یک کیف با برکت ...

گفت:

...

گفتی:

...

سلمان:

إِنْ یمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیامُ نُدَاوِلُهَا بَینَ النَّاسِ وَ لِیعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَ اللَّهُ لَا یحِبُّ الظَّالِمِینَ (آل عمران/140)
اگر (در میدان احد،) به شما جراحتی رسید (و ضربه‌ای وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‌گردانیم؛ (-و این خاصیت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آورده‌اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمی‌دارد.

۱۴ نظر ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۱۸
سلمان

من:

یک سری چیزها انگار از قبل مشخص شده اما نه از زمانش اطلاع داری و نه از نحوه ی برگزاری و اجرا شدنش و حتی از این که از قبل نوشته شده هم کاملاً بی اطلاع هستی اما واقعاً نوشته شده و محتوم هست، مثل یک سری تصمیمات در زندگی هر انسان که ممکن به یک باره کلیه ی مناسبات و رفت و آمدهای یک فرد رو تغییر بده. از مهاجرت برای ادامه زندگی به یک شهر گرفته تا ازدواج و شغل و ادامه تحصیل در رشته ای که اصلاً تا حالا بهش فکر نکرده بودی.

تو:

خدا خواسته این طور بشه!

او:

می گن فلان عالم می گفت اینجایی که نشستید از قبل مشخص شده یک مشت خاکش که بَردارن بعدها چند تا درخت و گیاه و جانور و انسان ازش درست میشه و چی کار میکنن و قراره چی بشه. شما نمی تونید ازش فرار کنید.

سلمان:

البته همه ی این ها منکر اختیار و انتخاب خود انسان نمیشه و اگر به این صورت باشه که بیان می کنیم میشه جبر کامل و این در خلقت درست نیست، این که انسان سر دو راهی هایی قرار می گیره که باید تصمیمات سخت و دشواری بگیره و اون تصمیم می تونه کل مسیر زندگیش تغییر بده اینجاست که ارزش انسان مشخص میشه و هر چند که از قبل در لوح محفوظ همه چیز ثبت و ضبط شده باشه اما خب آدم می تونه با یک انتخاب و تصمیم غلط یا درست همه چیز زندگیش دگرگون بکن. مثلاً من بارها به این فکر کردم که اگر الان یه چاقو بزنم به شکم خودم و خودکشی کنم! آیا این در سرنوشت من از قبل نوشته شده بوده یا اینکه من خودم این سرنوشت رقم می زنم یا اینکه اصلاً شاید کشته نشم و دوباره فرصت حیات پیدا کنم و یا اصلاً نه تنها جرأت این کار پیدا نکنم بلکه چنین تصمیمی تا آخر عمرم نخواهم گرفت و همین تصمیم نگرفتن برای خودکشی هم در لوح محفوظِ سرنوشتِ دنیوی و اُخروی من مکتوب و محفوظ؟!

۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۸
سلمان

گفت:

بزرگترین ارزش انسان به آزاد بودن و اختیار دار بودنش و اگر این دو تا رو از آدم بگیرن دیگه هیچی نداره که بخواد اشرف مخلوقات باشه؛ حُریت و مختار بودن سبب کمال انسان هست در حالی که موجودات دیگه ازین دو یا بی بهره هستن یا در حد رفع حاجات غریزی ازش استفاده می کنن.

گفتم:

خب اگه عقل انسان ازش گرفته بشه دیگه فرقی با حیوان نداره و از عقل منظورم مغز نیست که گوسفند هم داره! بلکه اون قوه ی راهبری و مرکزی که آزادی و اختیار رو داخل چارچوب صَلاح و رستگاری برای انسان می پسنده و اگر اطرافمون رو ببینیم آدم های مجنونی هستن که هم آزادن و هم مختار اما به خاطر بی بهره بودن از نعمت عقل دچار اشتباهات و خطاهایی میشن که موجب سرافکندگی و خجالت خودشون و دیگران میشن.

گفتی:

گاهی وقتا همین اختیار و آزادی باعث به جهنم افتادن انسان میشه، هر چند که نمیشه نَفیش کرد و اگر این دو از انسان گرفته بشن و جهان انسان ها بر قاعده ی جَبر پیش بره دیگه بهشت و جهنم و پاداش و جَزا هیچ معنا و مفهومی نداره. و اون طرف قضیه هم هست که افراد می تونن با بهره گیری از عقل و آزادی و اختیار به راهی برن که باعث نجات خودشون و دیگران بشه.

سلمان:

همون طور که آدم به لطف خدا اختیار داره و البته ممکن مرتکب خطا و گناه بشه، همون خدا فرصت توبه و آزادی عمل برای بازگشت به سمت خودش رو به ما داده و اگر زودتر با اختیار خودمون گناه رو کنار بذاریم و در عین استفاده از آزادی بتونیم با عقل خودمون به سمت خدا حرکت کنیم قطعاً جزء نجات یافتگان هستیم ودر غیر این صورت میشیم خَسِرَ الدنیا و الاّخرة.

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۳۷
سلمان