گفتم:
همیشه آدم باید بتون این ویژگی رو در خودش حفظ بکن و به این راه و روش قدیمی پای بند باشه، حتی اگه شده با کمترین وسایل و امکانات، هر چند که بهتر در این مورد بهترین چیزی که داری رو عرضه کنی. خیلی خوبه، دوست دارم. دوست دارم همیشه مهمون داشته باشیم حالا نه هر روز و هر شب که از توان آدم بیرون باشه اما در کل نگه داشتن مهمون یا کسی که اومده بهت سر بزن رو دوست دارم. اِطعام کردن رو دوست دارم چون شیوه ی اولیا و صُلحا بوده و خدا دوست داره این کار.
گفت:
برو عمو جان! توی این خرج و بَرج زندگی دیگه مگه میشه مهمون داری کرد؟!
گفتی:
اگر درست زندگی کنی و بتونی همیشه یه مقدار پس انداز داشته باشی یا زندگی رو به خودت سخت نگیری و بدون تکَلُف زندگی کنی، بدون چشم و هم چشمی، چرا که نشه. داشتن رابطه با آدم های متفاوت خیلی هم خوبه، حالا اصلاً شاید این افراد از لحاظ ظاهری و حتی اعتقادی با تو در تعارض باشن و فکرشون با فکرت متفاوت باشه، اما اگر بتونی بین قلوب مردم حتی اگه شده با همین سفره داری و مهمون نوازیت جایی باز کنی قطعاً تأثیر در رفتار دیگران هم داره.
سلمان:
قطع به یقین اِکرام و اِطعام و سفره داری و مهمان نوازی از سیره ی مقربین و بزرگان و اولیاست و حتی نمونه هایی داشتیم مثل حاتم طایی و یا بزرگان مشرکین که حتی از لحاظ اعتقادی در خلاف جهت اسلام بودن اما به خاطر همین ویژگی ها مورد توجه بزرگان قرار می گرفتن. کلاً بخل نداشتن در امر پذیرش مهمان و در خونه باز بودن به روی همه باعث برکت در زندگی و آرامش روحی و روانی و ثبات شخصیت میشه.