.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

... بخوان و بگذر
.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

فکر کردن و سپس نوشتن و بیان کردن، تفاوت انسان با خیلی هاست.
پس؛
خوب فکر کن
خوب بیان کن
خوب بنویس

آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست داشتن» ثبت شده است

ماضی - مضارع - مُستَقبَل

نه ...

اشتباه فهمیده بودم این همه مدت!

 

قبل از حوزه - بعد از حوزه

قبل از ازدواج - بعد از ازدواج

 

خداوندا به حرمت محمد و آل محمد، موجبات خوشبختی تمام جوانان و زوج های جوان را فراهم کن.

 

# من خوشبخت ترین مرد دنیا :))

# همسرم به گفته خودش، خوشبخت ترین زن دنیا :))

# ما هر دو همونی بودیم که میخواستیم. اللهم اجعل عاقبة امورنا خیراً

۱۱ نظر ۰۸ مرداد ۹۶ ، ۰۶:۲۳
سلمان

بعد از اون جواب منفی، دو دل و مردد شدم و البته سرد و دل زده.

طبیعی هست که وقتی برای اولین بار اقدام بکنی و جواب منفی بشنوی، خیلی توی روحیه ات اثر می ذاره؛ حالا دختر که باشی بالخره قبلش چند تا خواستگار اومده و جواب منفی داده اما پسر فرق داره. والله پسرها هم دل دارن و دلشون میشکن وقتی جواب منفی می شنون؛ چرا بعضی ها فکر می کنن پسرها از سنگ هستن و عاطفه و احساس ندارن؟!

گذشت تا یک هفته به خاطر دو دل شدن و تردید زیاد در اقدام مجدد، استخاره گرفتم/

جوابش دو پهلو بود برام. از طرفی از پیروزی پیامبر سخن گفته شده بود از طرفی از فتنه اهل نفاق؛ بیخیال شدم.

یک هفته ای هست دارم دوباره دو دو تا چهارتا می کنم و با یکی دو نفر صحبت کردم. اکثراً خب میگن اگر دختر و پسر از لحاظ خلق و خو و عقاید و تعریف و نقشه راهشون از زندگی، اشتراکاتشون بالای 60 درصد باشه، نباید روی چیزای دیگه خیلی مانور داد و گیر کرد. چون برخی مسائل رسم و رسومات جاری در هر شهر و قوم و فامیل هست که نمیشه باهاش درافتاد.

یعنی مَخلص کلام؛ اگر طرفین یک دیدگاه مشترک و بر اساس عقلانیتی چیدن برای زندگی شون، پس بهتر هست بر همون اساس پا پیش بذارن.

دیدم خداییش اون بنده خدا در اخلاق و عقاید و تعریفش از زندگی، همونی بود که منم دنبالش بودم اما خب سر پافشاری من به روی 14 سکه و زود پس زدن خانواده مورد نظر؛ جواب منفی شد.

امروز صبح بعد از نماز صبح از خدا طلب بهترین هارو برای تمام بندگانش کردم و برای خودم هم ایضاً.

سه قل هو الله و سه صلوات بر پیامبر و آل پیامبر فرستادم و دعای استخاره؛ اللهم انی تفألتُ بکتابک و توکلت علیک فأرنی من کتابک ما هو مکتوم من سِرِک المکنون فی غیبک.

باز کردم قرآن رو و آیه ای از آیات فرمانروایی خداوند در قیامت و حکمرانی او و پاداش مومنین و نیکوکاران آمد.

تصمیمم مصمم تر شد؛ دوباره اقدام می کنم و البته کمی شرایط رو تغییر می دم؛ هر چند یه مخالفت هایی از طرف خانواده برای اقدام مجدد روی این مورد وجود داره که طبیعی هست ...

توکلت علی الله ...

۱۰ نظر ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۰:۰۷
سلمان

این تابو شکسته شد و روز عید مبعث، اولین مراسم خواستگاری رسمی برگزار شد؛ به اتفاق پدر و مادر و برادران. تفاهمات اخلاقی و اعتقادی زیادی بین بنده و طرف مقابل بود اما ...

نظرم برای مهریه 14 تا بود، بنا بر چند دلیل:

1- دختری با برکت تر است که مهرش کمتر باشد.

2- کی داده کی گرفته؟! (دروغ بزرگ)

3- مهریه، یعنی تعهد و قول و قرار؛ من آدم بد قول و غیر متعهدی نیستم.

4- مهریه یعنی هدیه ی قابل پرداخت، نه ضامن جریان پیدا کردن زندگی.

5- ...

با غالب موارد، حتی زندگی در شهر دیگر، موافقت شده بود، اما شخص دختر خانوم چون احتمال می دادن که خانواده با این تعداد مهریه موافقت نکنن، جواب منفی دادن ...

 

#سلام_بر_ابراهیم

#نه_به_دولت_4_درصدی

۵ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۲۰
سلمان

برعکس خیلی آدم ها که موقع نزدیک شدن به لحظات تحویل سال، شور و شوق و نشاط پیدا می کنن، چند سالی هست که من این طوری نیستم. چند تا دلیل هم داره که شاید اینجا فقط بتونم یکی یا دو تاش رو بنویسم.

اولین دلیلش این که یک سال دیگه از عمر ما می گذره و یک سال پیرتر می شیم. اگر خوب بهش فکر کنیم، اثرات پیری و سفید شدن موهامون رو توی آینه ببینیم، شاید واقعاً از اومدن بهار و اینکه یک سال 365 روزه ی دیگه بر ما گذشته، خوشحال نشیم.

دومین دلیلش موضوع تجرد بنده هست و اینکه این سال هم اومد و رفت، من همچنان اندر خم یک کوچه ام! دو سه سالی میشه که این دلیل به سایر دلایل اضافه شده و هر سال به خودم این امیدواری میدم که دیگه ان شاءالله امسال، پدر و مادر گرامی آستینی بالا می زنن و به بنده رخت دامادی می پوشونن.

ذات این فصل، چنین چیزی رو می طلبه. فصل رویش گیاهان و سبزه ها و غنچه زدن گل ها. خب بالخره ما هم آدم هستیم با مقداری عواطف و احساسات جوانی، که با دیدن زوج های جوان، گل از گلمون می شکفه و ما هم دلمون می خواد :)

حالا بماند که الان یک عده لشکر متاهل همیشه در صحنه حاضر هستن که میان فوراً شروع می کنن به تخطئه کرده و ایراد گرفتن، که ای بابا، شما چه می دونی متأهلی یعنی چی؟ ای بابا، خرج زندگی؛ ای بابا اگر به دست خودمون بود تا صد سال دیگه هم زن نمی گرفتیم و ازینجور سیاه نمایی های همیشگی. اما جالبه که هیچ وقت هیچ کدوم ازین متأهل های گرامی، حاضر نیستن حتی یک بار ازون لحظات شیرین و رؤیایی که با همسرشون داشتن رو بیان بکنن؛ البته اوناییش که قابل پخش هست! D:

دلایل سوم و شاید چهارم رو نمی تونم اینجا بیان کنم.

اما جداً یه دلتنگی نافرم و عجیبی توی بهار بهم دست میده که خیلی ازش خوشم نمیاد.

 

رسول گرامی اسلام؛ حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله):

اذا رأیتم الربیعَ فاکثِروا ذکرَ النشورِ و ما اشبه الربیعُ بالنشورِ.

هنگامی که بهار را دیدید، زیاد به فکر نشر (روز قیامت) باشید و چه بسیار شبیه است بهار به قیامت.


* یک ایده ی جالب؛ نظرات و پست های صوتی!

۷ نظر ۰۱ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۰۷
سلمان

گفتم:

یه مزرعه فقط به آب و کود و زمین، پابرجا نیست بلکه باید برای دوام و قوامش به صورت دوره ای هر نوع گیاه هرزه و حیوانات و حشرات موذی رو شناسایی و نابود کرد. این کار اگر صورت نگیره و فقط به امید این باشیم که با آب و غذا دادن به گیاهان باغ، بشینیم تا بهمون ثمره بده، بعد از چند وقت متوجه اشکالاتی در مزرعه میشیم که یا دیگه دیر شده تا به داد محصول برسیم یا نیمی یا کمتر یا بیشتر محصولات باغمون رو از دست دادیم.

گفت:

دقیقاً کارهای ما انسان ها هم همین طوریه، عین همین باغ. باید هر چند روز یک بار به کارایی که می کنیم و نتایجی که میخوایم ازشون بگییم فکر کنیم. به قولی تو شاید یه جا فنس کشی باغمون از بین رفته و دزدها و حیوانات دیگه دارن محصول مارو می دزدن یا یه نوع آفت داره ریشه و ساقه و برگ درختان رو از بین می بره یا یک علف هرز به پای درخت ها پیچیده و داره جون و قوت باغ می گیره.

ما هم لازم نسبت به هدف گذاری هامون علاوه بر تلاش و کوششی که داریم، آفت شناسی کنیم.

گفتی:

آفت هر کی ممکن نوعش با دیگری فرق بکن. خیلی مثالتون جالب بود. مثلاً گاهی آفت درس خوندن یک دانشجو یا طلبه میشه بازیگوشی و دل نسپردن به درس، آفت کار یه بازاری میشه چیدمان نامرتب ویترین، یا آفت راندمان پایین کاری یک اداره میشه بی میلی کارمندان به کار کردن به دلایل مختلف. خیلی مهم هست هر کی بتونه آفت و سم مهلک کارهای خودشو با محاسبه و دقت و تفکر پیدا بکن و علاجش بکن.

سلمان:

آفت روابط هم همین طوریه؛ باید روابط خودمون با دیگران رو آفت شناسی کنیم. گاهی ما حد و حدود رو در روابط دوستانه، فامیلی، خواهر برادری و یا از این قبیل به روش های مختلف رعایت نمی کنیم و همین میشه اون علف هرزی که به پای روابط حَسنه و دوستانه ما می پیچه و نابودش میکن.

یکی از راه کارهاش این که دوستان ما بهمون آفت هایی که می بینن رو تذکر بدن یا اگر اونا چیزی نمیگن، ما خودمون به طور دوره ای هر یک ماه یک بار یا هر سری که باشون مسافرت می ریم یا کنار هم هستیم بپرسیم:

راستی رفیق، به خاطر دوستی و رفاقتی که داریم، اگر در رفتار و گفتار و کردار من عیب و نقصی می بینی که به خودم، شما یا دیگران لطمه وارد میکن، بگو.

این رفتار باعث دوام صمیمیت ها میشه، شاید دوستان ما چیزهایی در رفتار و گفتار ما دیده باشن و به هر دلیل مخفی کرده باشن از ما که همون ها بشه بلای جون باغِ دوستی ما و مثل آفت نابودش بکن.

۲ نظر ۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۶:۳۹
سلمان