.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

... بخوان و بگذر
.:: نوشته‌جات آقای مـیـم عـیـن ::.

فکر کردن و سپس نوشتن و بیان کردن، تفاوت انسان با خیلی هاست.
پس؛
خوب فکر کن
خوب بیان کن
خوب بنویس

آخرین نظرات

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

من:

یک سری چیزها انگار از قبل مشخص شده اما نه از زمانش اطلاع داری و نه از نحوه ی برگزاری و اجرا شدنش و حتی از این که از قبل نوشته شده هم کاملاً بی اطلاع هستی اما واقعاً نوشته شده و محتوم هست، مثل یک سری تصمیمات در زندگی هر انسان که ممکن به یک باره کلیه ی مناسبات و رفت و آمدهای یک فرد رو تغییر بده. از مهاجرت برای ادامه زندگی به یک شهر گرفته تا ازدواج و شغل و ادامه تحصیل در رشته ای که اصلاً تا حالا بهش فکر نکرده بودی.

تو:

خدا خواسته این طور بشه!

او:

می گن فلان عالم می گفت اینجایی که نشستید از قبل مشخص شده یک مشت خاکش که بَردارن بعدها چند تا درخت و گیاه و جانور و انسان ازش درست میشه و چی کار میکنن و قراره چی بشه. شما نمی تونید ازش فرار کنید.

سلمان:

البته همه ی این ها منکر اختیار و انتخاب خود انسان نمیشه و اگر به این صورت باشه که بیان می کنیم میشه جبر کامل و این در خلقت درست نیست، این که انسان سر دو راهی هایی قرار می گیره که باید تصمیمات سخت و دشواری بگیره و اون تصمیم می تونه کل مسیر زندگیش تغییر بده اینجاست که ارزش انسان مشخص میشه و هر چند که از قبل در لوح محفوظ همه چیز ثبت و ضبط شده باشه اما خب آدم می تونه با یک انتخاب و تصمیم غلط یا درست همه چیز زندگیش دگرگون بکن. مثلاً من بارها به این فکر کردم که اگر الان یه چاقو بزنم به شکم خودم و خودکشی کنم! آیا این در سرنوشت من از قبل نوشته شده بوده یا اینکه من خودم این سرنوشت رقم می زنم یا اینکه اصلاً شاید کشته نشم و دوباره فرصت حیات پیدا کنم و یا اصلاً نه تنها جرأت این کار پیدا نکنم بلکه چنین تصمیمی تا آخر عمرم نخواهم گرفت و همین تصمیم نگرفتن برای خودکشی هم در لوح محفوظِ سرنوشتِ دنیوی و اُخروی من مکتوب و محفوظ؟!

۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۸
سلمان

گفتم:

همیشه آدم باید بتون این ویژگی رو در خودش حفظ بکن و به این راه و روش قدیمی پای بند باشه، حتی اگه شده با کمترین وسایل و امکانات، هر چند که بهتر در این مورد بهترین چیزی که داری رو عرضه کنی. خیلی خوبه، دوست دارم. دوست دارم همیشه مهمون داشته باشیم حالا نه هر روز و هر شب که از توان آدم بیرون باشه اما در کل نگه داشتن مهمون یا کسی که اومده بهت سر بزن رو دوست دارم. اِطعام کردن رو دوست دارم چون شیوه ی اولیا و صُلحا بوده و خدا دوست داره این کار.

گفت:

برو عمو جان! توی این خرج و بَرج زندگی دیگه مگه میشه مهمون داری کرد؟!

گفتی:

اگر درست زندگی کنی و بتونی همیشه یه مقدار پس انداز داشته باشی یا زندگی رو به خودت سخت نگیری و بدون تکَلُف زندگی کنی، بدون چشم و هم چشمی، چرا که نشه. داشتن رابطه با آدم های متفاوت خیلی هم خوبه، حالا اصلاً شاید این افراد از لحاظ ظاهری و حتی اعتقادی با تو در تعارض باشن و فکرشون با فکرت متفاوت باشه، اما اگر بتونی بین قلوب مردم حتی اگه شده با همین سفره داری و مهمون نوازیت جایی باز کنی قطعاً تأثیر در رفتار دیگران هم داره.

سلمان:

قطع به یقین اِکرام و اِطعام و سفره داری و مهمان نوازی از سیره ی مقربین و بزرگان و اولیاست و حتی نمونه هایی داشتیم مثل حاتم طایی و یا بزرگان مشرکین که حتی از لحاظ اعتقادی در خلاف جهت اسلام بودن اما به خاطر همین ویژگی ها مورد توجه بزرگان قرار می گرفتن. کلاً بخل نداشتن در امر پذیرش مهمان و در خونه باز بودن به روی همه باعث برکت در زندگی و آرامش روحی و روانی و ثبات شخصیت میشه.

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۳۷
سلمان